زندگی به همین سادگی کتابی است که راهکارهایی را برای رسیدن به آرامش و خوشبختی در دنیای متلاطم و بیثبات امروزی، پیش پایمان میگذارد و به ما میآموزد که چگونه کولهبار سنگین مسائل و مشکلاتی را که زندگی پیچیدهی امروزی روی دوشمان گذاشته، زمین بگذاریم.
این کتاب در مسیری هفت مرحلهای به شما میآموزد که چگونه:
* بر آشفتگی و به هم ریختگی محل کار و محیط خانهتان غلبه کنید.
*دغدغههای مالی را کنار بگذارید و از دست بدهیهایتان خلاص شوید.
* بدون نگرانی و استرس، حداکثر استفادهی ممکن را از وقتتان ببرید.
* بدون این که به خودتان فشار بیاورید، سلامتی و تناسب اندامتان را حفظ کنید.
* روابط اجتماعیتان را تقویت کنید و رابطهی بهتری با خانواده و دوستانتان داشته باشد.
* همسرتان را بهتر بشناسید و بین کار و زندگی شخصیتان تعادل برقرار کنید.
* خودنان را بیشتر بشناسید و هدف زندگیتان را بیابید.
نویسنده : تیکی کوستن ماخر با ترجمه ارشاد عظیمی و کیوان سلطانی
اگر مضطرب هستید
* موز
زمانی
که دیدید دکمههای لباستان درست بسته نمیشوند، بروید سراغ موز. تحقیقات
نشان داده یک موز متوسط ۱۰۵ کالری و فقط ۱۴ گرم قند دارد. همین مقدار شما
را سیر کرده و قند خون را به شکل ملایمی بالا میبرد. در ضمن همین موز ۳۰
درصد ویتامین B6 مورد نیاز روزانه را تامین میکند. این ویتامین باعث
میشود مقدار سروتونین تولید شده مغز اندکی افزایش یافته و توان مقابله با
شرایط دشوار و اضطرابها را در شما افزایش میدهد.
اگر میخواهید سنگ نسازید
* زردآلود
هشت عدد زردآلوی خشک حاوی ۲ گرم فیبر و فقط ۳ میلیگرم سدیم و ۳۲۵ میلیگرم پتاسیم است که همه اینها کمک میکنند مواد معدنی در ادرار تجمع پیدا نکرده و از تشکیل سنگهای اگزالات کلسیم جلوگیری شود. این سنگها شایعترین نوع سنگهای کلیوی هستند. برای در امان ماندن از سنگ کلیه بهخصوص اگر سابقهاش را دارید بقیه میان وعدهها را حذف کنید و برگه زردآلو بخورید.
اگر فشار خونتان بالاست. . .
* کشمش
۶۰
عدد کشمش تقریبا میشود یک مشت پر که حاوی یک گرم فیبر و ۲۱۲ میلیگرم
پتاسیم است که هردو برای کنترل فشار خون بالا در قالب یک رژیم غذایی توصیه
میشوند. مطالعات متعددی نشان داده که پلیفنلهای موجود در موادغذایی
مشتق از خانواده انگور مثل همین کشمش و آب انگور در حفظ سلامت قلبی عروقی
تاثیر بسزایی دارند از جمله کاهش فشار خون.
اگر از سروصدای معده رنج میبرید
* ماست
یک فنجان و نیم ماست طبیعی (کمچرب/پروبیوتیک) غذا را به شکل موثری از دستگاه گوارش عبور میدهد. از سوی دیگر ماستهای پروبیونیک قابلیت هضم غذا بهویژه لبنیات و حبوبات را در رودهها بهبود میبخشند. همانطور که میدانید این غذاها عامل ایجاد گاز در دستگاه گوارشی هستند و در نتیجه با خوردن ماست از این مزاحمت دور میمانید.
اگر بیش از حد سرفه میکنید
* عسل بخورید
در مطالعهای که توسط دانشمندان آمریکایی انجام گرفته، مشخص شد ۲ قاشق چایخوری عسل قهوهای و غلیظ بسیار موثرتر از داروهای بدون نسخه ضدسرفه، شدت و دفعات سرفههای شدید را در کودکان کاهش میدهد. آنتیاکسیدانهای موجود در عسل و عوامل ضدمیکروبی موجود در آن التهاب بافتهای گلو را کاهش داده و بیمار را آرام میکند. البته به شرطی که عسل واقعا طبیعی باشد!
اگر همیشه احساس خستگی میکنید
* فلفل دلمهای قرمز بخورید
فلفل
دلمهای قرمز غنی از ویتامین C است. مطالعات نشان داده، ویتامین C بهترین
ماده برای مقابله با استرسهایی است که به واسطه رادیکالهای آزاد ایجاد
میشوند. از سوی دیگر
ویتامین C در عین برطرف کردن خستگی، نقشی اساسی در سوخت و ساز آهن برعهده
دارد که به بدن کمک میکند اکسیژن بیشتری وارد جریان خون شود. کمبود اکسیژن
یکی از اصلیترین دلایل خستگی و ضعف بدنی است.
اگر میترسید سرطان معده بگیرید
* کلم
مطالعهای که در سال ۲۰۰۲ در دانشگاه جانزهاپکینز صورت گرفته نشان داده، یک ترکیب بسیار قدرتمند موجود در کلم به نام سولفورافان، هلیکوباکتر پیلوری(باکتری عامل زخم معده و روده) را پیش از ورود به دستگاه گوارش تحتتاثیر خود قرار میدهد و از کار میاندازد و حتی شاید در پیشگیری از ایجاد سرطانهای دستگاه گوارش هم موثر باشد. یک فنجان پر از کلم ۳۴ کالری دارد و ۳ گرم فیبر و ۷۵ درصد از نیاز روزانه به ویتامین C را تامین میکند.
اگر مشکل سخت دارید
* انجیر
۴
عدد انجیر خشک ۳ گرم فیبر دارد که باعث تنظیم حرکات روده بزرگ و دفع بهتر
میشود. خوردن این میوه باعث پیشگیری از عود مجدد هموروئید میشود. همچنین
این مقدار انجیر ۵ درصد پتاسیم و ۱۰ درصد منگنز مورد نیاز روزانه را تامین
میکند.
شکمت مشکل دارد؟
* ریحان
مطالعات
نشان داده، ماده شیمیایی اوژنول موجود در ریحان باعث از بین رفتن و
پیشگیری دل درد، حالت تهوع، کرامپهای شکمی یا اسهال میشود. علت این موضوع
از بین رفتن برخی از باکتریها از جمله سالمونلا و لیستریا توسط اوژنول
است. اوژنول یک ماده ضداسپاسم است که میتواند باعث بهبود کرامپهای شکمی
شود. هر طور که دوست دارید ریحان را بخورید.
اگر نمیتوانید بخوابید
* بوقلمون
حدود ۸۵ گرم گوشت بوقلمون تقریبا حاوی کل تریپتوفان مورد نیاز روزانه بدن است. اسید آمینه تریپتوفان مادهای ضروری است که باعث تولید سروتونین و ملاتونین میشود که هر دوی اینها باعث تنظیم خواب میشوند. مطالعات نشان داده افرادی که از بیخوابی یا کمخوابی رنج میبرند دچار کمبود تریپتوفان هستند.
اگر میخواهید از کسالت دور شوید
* ماهی تن
۸۵
گرم از ماهی تن کنسرو شده حاوی حدود ۸۰۰ میلیگرم امگا۳ است. محققان
معتقدند، امگا۳ باعث رفع کسالت روحی و پیشگیری از اضطراب و بالارفتن روحیه
میشود. اسیدهای چرب موجود در ماهی، توسط متخصصان تغذیه با عنوان درمانی
موثر برای افسردگی توصیف شده است. خوردن ماهی تن با مقدار کمی نان تاثیر
بهتری دارد چون کربوهیدرات موجود در نان، سروتونین خون را افزایش داده و
باعث بهبود روحیه و دور شدن احساس کسالت میشود.
اگر همیشه از حالت تهوع ناراحتید
* چای زنجبیلی
مطالعات
متعددی نشان داده، یکچهارم قاشق چایخوری پودر زنجبیل، نصف قاشق چایخوری
ریشه خرد شده زنجبیل یا یک فنجان چای زنجبیل باعث کاهش حالت تهوع ناشی از
بیماری حرکت و حالت تهوع سفر و بارداری میشود. محققان هنوز بهدرستی
نمیدانند چه مادهای در زنجبیل باعث سرکوب حالت تهوع میشود اما بههرحال
این ماده بیخطر بوده و فاقد عوارض جانبی معمول داروهای ضدتهوع است(خشکی
دهان و خوابآلودگی).
معدهات میسوزد؟
* چای بابونه
چای بابونه باعث بهبود التهاب، اسپاسم و گاز دستگاه گوارش میشود. ۲ قاشق چایخوری بابونه را بهمدت ۲۰ دقیقه در آب جوش دم کنید و کمی که خنک شد میل کنید. برای برطرف شدن این مشکل لازم است چند بار در روز چای بابونه بخورید…
گردآوری:گروه اینترنتی مدروزhttp://moderooz.org
از :http://parsapress.ir
در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازم
که در آن همواره اول صبح
به زبانی ساده
مهر تدریس کنند
و بگویند خدا
خالق زیبایی
و سراینده ی عشق
آفریننده ی ماست
مهربانیست که ما را به نکویی
دانایی
زیبایی
و به خود می خواند
جنتی دارد نزدیک٬ زیبا و بزرگ
دوزخی دارد ـ به گمانم ـ
کوچک و بعید
در پی سودا نیست
که ببخشد ما را
و بفهماندمان
ترس ما بیرون دایره ی رحمت اوست
در مجالی که برایم باقی است
باز همراه شما مدرسه ای می سازم
که خرد را با عشق
علم را با احساس
و ریاضی را با شعر
دین را با عرفان
همه را با تشویق تدریس کنند
روی انگشت کسی
قلمی نگذارند
و نخوانند کسی را حیوان
و نگویند کسی را کودن
و معلم هر روز روح را حاضروغایب بکند
و بجز ایمانش
هیچ کس چیزی را حفظ نباید بکند
مغزها پر نشود چون انبار
قلب خالی نشود از احساس
درس هایی بدهند
که به جای مغزدل ها را تسخیر کنند
از کتاب تاریخ جنگ را بردارند
در کلاس انشا
هر کسی حرف دلش را بزند
غیر ممکن ها را از خاطره ها محو کنند
تا کسی بعد از این
باز همواره نگوید:هرگز
و به آسانی هم رنگ جماعت نشود
زنگ نقاشی تکرار شود
رنگ را در پاییز تعلیم دهند
قطره را در باران
موج را در ساحل
زندگی رادررفتن وبرگشتن ازقله ی کوه
وعبادت را در خدمت خلق
کاررا در کندو وطبیعت را درجنگل سبز
مشق شب این باشد
که شبی چندین بار همه تکرار کنیم
عدل
آزادی
قانون
شادی
امتحانی بشود که بسنجند ما را
تا بفهمند که چقدرعاشق وآگه وآدم شده ایم
در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازم
که در آن آخر وقت به زبانی ساده
شعر تدریس کنندو بگویند تا فردا صبح
خالق عشق نگه دار شما
(مهدی راستگو)
روزى شاه عباس به شیخ بهایى گفت: دلم می خواهد تو را قاضى القضات کشور نمایم تا همانطور که معارف را نظم دادى، دادگسترى را هم سر و سامانى بدهی، بلکه حق مردم رعایت شود. شیخ بهایى گفت: قربان من یک هفته مهلت می خواهم تا پس از گذشت آن و اتفاقاتى که پیش خواهد آمد،چنانچه باز هم اراده ی ملوکانه بر این نظر باقى بود دست به کار شوم و الا به همان کار فرهنگ بپردازم. شاه عباس قبول کرد و فردا شیخ سوار بر الاغش شده و به مصلای ( محل نماز خواندن) خارج از شهر رفت و افسار الاغش را به تنه درختى بست و وضو گرفت و عصای خود را کنارى گذاشت و براى نماز ایستاد، در این حال رهگذرى که از آنجا می گذشت، شیخ را شناخت، پیش آمد و سلام کرد. شیخ قبل از نماز خواندن جواب سلام را داد و گفت: اى بنده ی خدا من می دانم که ساعت مرگ من فرار رسیده و در حال نماز زمین مرا مى بلعد! تو اینجا بنشین و پس از مرگ من الاغ و عصاى مرا بردار و برو به شهر به منزل من خبر بده و بگو شیخ به زمین فرو رفت.ولیکن چون قدرت و جرات دیدن عزرائیل را ندارى چشمانت را بر هم بگذار و پس از خواندن هفتاد مرتبه قل هو الله احد مجددا چشم هایت را باز کن و آن وقت الاغ و عصاى مرا بردار و برو. مرد با شنیدن این حرف از شیخ بهایى با ترس و لرز به روى زمین نشست و چشمان خود را بر هم نهاد و شیخ هم عمامه خود را در محل نماز به جاى گذاشته ، فوراً به پشت دیوارى رفت و از آنجا به کوچه اى گریخت و مخفیانه خود را به خانه خویش رسانیده و به افراد خانواده خود گفت: امروز هر کس سراغ مرا گرفت بگوئید به مصلا رفته و برنگشته، فردا صبح زود هم من مخفیانه می روم پیش شاه و قصدى دارم که بعداً معلوم می شود. شیخ بهایى فردا صبح قبل از طلوع آفتاب به دربار رفت و چون از نزدیکان شاه بود، هنگام بیدار شدن شاه اجازه حضور خواست و چون به خدمت پادشاه رسید عرض کرد: اعلیحضرت، می خواهم کوتاهى عقل بعضى از مردم و شهادت آنها را فقط به سبب دیدن یک موضوع، به شاه نشان دهم و ببینید مردم چگونه عقل خود را از دست می دهند و مطلب را به خودشان اشتباه می فهمانند. شاه عباس با تعجب پرسید: ماجرا چیست؟ شیخ بهایى گفت: من دیروز به رهگذرى گفتم که چشمت را هم بگذار که زمین مرا خواهد بلعید و چون چشم بر هم نهاد من خود را مخفى ساخته و به خانه رفتم و از آن ساعت تا به حال غیر از افراد خانواده ام، کسى مرا ندیده و فقط عمامه خود را با عصا و الاغ در محل مصلى گذاشتم، ولى از دیروز بعدازظهر تا به حال در شهر شایع شده که من به زمین فرو رفتم و این قدر این حرف تکرار شده که هر کس می گوید من خودم دیدم که شیخ بهایى به زمین فرو رفت! حالا اجازه فرمایید شهود حاضر شوند! به دستور شاه مردم در میدان شاه و مسجد شاه و عمارتهاى عالى قاپو و تالارها و عمارت مطبخ و عمارت گنبد و غیره جمع شدند، جمعیت به قدرى بود که راه عبور بسته شد، لذا از طرف رئیس تشریفات امر شد که از هر محلى یک نفر شخص متدین و فاضل و مسن و عادل براى شهادت تعیین کنند تا به نمایندگى مردم آن محل به حضور شاه بیاید و درباره فقدان شیخ بهایى شهادت بدهند. بدین ترتیب 17 نفر شخص معتمد و واجد شرایط از 17 محله ی آن زمان اصفهان تعیین شدند و چون به حضور شاه رسیدند ، هر کدام به ترتیب گفتند: به چشم خود دیدم که چگونه زمین شیخ را بلعید! دیگرى گفت: خیلى وحشتناک بود ناگهان زمین دهان باز کرد و شیخ را مثل یک لقمه غذا در خود فرو برد. سومى گفت: به تاج شاه قسم که دیدم چگونه شیخ التماس می کرد و به درگاه خدا گریه و زاری می نمود. چهارمى گفت: خدا را شاهد می گیرم که دیدم شیخ تا کمر در خاک فرو رفته بود و چشمانش از شدت فشارى که بر سینه اش وارد می آمد از کاسه سر بیرون زده بود.به همین ترتیب هر یک از آن هفده نفر شهادت دادند. شاه با حیرت و تعجب به سخنان آنها گوش می کرد. عاقبت شاه آنها را مرخص کرد و خطاب به آنها گفت: بروید و مجلس عزا و ترحیم هم لازم نیست زیرا معلوم می شود شیخ بهایى گناهکار بوده است! وقتى مردم و شاهدان عینى رفتند، شیخ مجدداً به حضور شاه رسید و گفت: قبله ی عالم. عقل و شعور مردم را دیدید؟ شاه گفت: آرى، ولى مقصودت از این بازى چه بود؟ شیخ عرض کرد: قربان به من فرمودید، قاضى القضات شوم. شاه گفت: بله ولى این موضوع چه ارتباطی به آن دارد؟ شیخ گفت: من چگونه می توانم قاضى القضات شوم با اینکه می دانم مردم هر شهادتى بدهند معلوم نیست که درست باشد، آن وقت حق گناهکاران یا بى گناهان را به گردن بگیرم. اما اگر امر می فرمایید ناچار به اطاعتم! شاه عباس گفت: چون مقام علمى تو را به دیده ی احترام نگاه کرده و می کنم لازم نیست به قضاوت بپردازى، همان بهتر که به کار فرهنگ مشغول باشى.
از :http://quran.aqlibrary.org
رشدیه و باغچه بان
وقتی سخن از آموزش در ایران و بویژه آموزش خصوصی به میان می آید دو نام با
درخشش خیره کننده پیش چشم می آید:سیدحسن رشدیه و جبار باغچه بان.رشدیه
متولد تبریز بود و باعجه بان زاده ایروان.
|
رشدیه در سال1230 هجری شمسی به دنیا آمد و جبار باغچه بان 34 سال پس از
او.درواقع هردو مردان عصر تجدد و مشروطیت ایران بودند و پیشتاز نهضت آموزش
مدرن در ایران. هر دو برای تاسیس مدارس خود ناچار به تحمل رنج
فراوان،مزاحمت قشریون و شماتت دوستان شدند.اما هردو کاری را که می خواستند
کردند.رشدیه آموزش را از انحصار مکتبداران در آورد و سیمایی نو بخشید و
باغچه بان کارش را تکمیل کرد و فصلی تازه یعنی آموزش کودکان کر و لال را به
آن اضافه کرد. خاطره ای از مقاومت جاهلان در برابر باغچه بان دشواری کار
او و رشدیه را نشان می دهد.
هنگامی که باغچه بان فکر مدرسه کرولال ها را
با رئیس آموزش و پرورش آن زمان در میان گذاشت، در برابر شور و هیجان خود
با این پاسخ دلسردکننده روبهرو شد که: “ اگر تو چنین استعداد و قدرتی
داری که لالها را زباندار کنی، بهتر است زبان فارسی را در باغچهی اطفال
بیشتر کنی. ما به آموزش زبان فارسی به این مردم ... بیشتر نیاز داریم تا
زباندار کردن کر و لالها.”اما این سخنان دلسرد کننده و کارشکنیهایی
بسیار دیگر، باغچهبان را در راهی که در پیش گرفته بود سست نکرد و او دو
روز پس از شنیدن آن سخنان، اعلان ثبتنام را در مدرسه نصب کرد. این اعلان،
سر و صدای بسیاری به پا کرد تا آنجا که یکی از دوستانش به او گفت:” تو
دشمن آبروی خود هستی. چرا فکر نکردی که یهودیها با همهی زرنگیشان
نتوانستهاند در تبریز مغازه باز کنند؟ این دکان چیست که تو باز کردهای؟
مگر تو پیغمبری که میخواهی لالها را زباندار کنی؟ من تا به حال نماز
نخواندهام. اما امشب میخوانم و از خدا برای تو شفا میخواهم!” و
باغچهبان چه نیکو به او گفت:” این نخستین معجزهی من، که آدم کافری مثل تو
به خاطر من مسلمان شد”.
محمد بهمنبیگی ـ نویسنده و بنیانگذار آموزش عشایری ایران ـ 11 اردیبهشتماه 89، بر اثر عفونت ریوی در سن 90سالگی درگذشت و 16 اردیبهشتماه در میان حضور انبوهی از ایلات عشایر فارس و سایر استانها و دوستدارانش در شیراز تشییع و تدفین شد.
او در سال 1299 در استان فارس به دنیا آمد. بهمنبیگی آثاری را از جمله «بخارای من، ایل من»، «به اجاقت قسم»، «اگر قرهقاچ نبود»، «طلای شهامت» و «عرف و عادت در عشایر فارس» به نگارش درآورده است.
این کتاب را تونستید بخونید:
«به اجاقت قسم» دربرگیرنده خاطرات آموزشی استاد بهمن بیگی بنیانگذار آموزش عشایر ایران است. این اثر از 21خاطره آموزشی تشکیل شده و عنوان آن، از سیزدهمین خاطره این مجموعه انتخاب شدهاست.
معلم بیتصدیق/ آموزگار ایلی/ مقررات دستوپاگیر/ آموزش عشایر و زنان/ آموزش عشایر و سازمان برنامه/ خدمت و تهمت/ و «چگونه شیراز مرکز آموزش عشایر کشور شد» عناوین بخشهایی از خاطرات این مجموعه اند.
Three things in life that are never certain.
سه چیز در زندگی پایدار نیستند.
-Dreams
رویاها
-Success
موفقیت ها
-Fortune
شانس
Three things in life that,one gone never come back.
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند.
-Time
زمان
-Words
کلمات
-Opportunity
موقعیت
Three things in life that can destroy a man/woman.
سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند.
-Alcohl
الکل
-Pride
غرور
-Anger
عصبانیت
Three things that make a man/woman
سه چیز انسانها رو می سازند.
-Hard work
کار سخت
-Sincerity
صدق و صفا
-Commitment
تعهد
Three things in life that are most valuable.
سه چیز در زندگی خیلی با ارزش هستند.
-Love
عشق
-Self-confidence
اعتماد به نفس
-Friends
دوستان
Three things in life that may never be lost.
سه چیز در زندگی هستند که نباید از بین بروند.
-Peace
آرامش
-Hope
امید
-Honesty
صداقت
دراین وبلاگ خواندم:http://www.edupsychology.blogfa.com
همه ی کودکان، به خصوص کودکان پیش از دبستان صرف نظر از آن که خود یا والدینشان تا چه میزان موجودات کاملی باشند،مشکلات تربیتی ایجاد می کنند. کودکان سازگار و کودکان نه چندان سازگار با هر پس زمینه ی اقتصادی مانند والدین شان، نیازها و خواسته هایی دارند. وقتی نیازها و خواسته های والدین و کودکان مانند تکه های یک معما تناسبی نداشته باشند، مشکلات سربرمی آوردند.اگر والدین بیاموزند که چه طور پاسخ هایشان را با نیازهای کودکانشان تطبیق دهند اغلب مشکلات گیج کننده معمول کاهش می یابند.
سال های پیش از دبستان، زمان اولیه ی یادگیری مسائل فیزیکی، عاطفی و فکری در زندگی است. کودکان در بهترین حالت موجوداتی کنجکاو، خلاق، مشتاق و مستقل و در بدترین حالت موجوداتی یکدنده، سرخورده و وابسته هستند. شخصیت دمدمی و ناتوانی آن ها در درک منطق بزرگسالان، آن ها را به مشتریانی سخت برای خرید درس های رفتاری زندگی تبدیل می نمایند. کودکان پیش از دبستان در جهانی زندگی می کنند که برای آن ها هم مانند والدین شان چالش برانگیز است و آموزش به آن ها که همان تربیت واقعی است گاهی مانند کار در زمین حاصل خیز، نتیجه بخش و گاه مانند کوبیدن سربه یک دیوار آجری دردسر آفرین است.
جای تعجب نیست، چرا که والدین و کودکان آن ها معمولاً بیست سال از لحاظ سنی و سال های زیادی از لحاظ تجربه، توانایی درک منطق و ظرفیت خویشتنداری با هم متفاوت هستند، و نیز نظرات، احساسات، انتظارات، قوانین، اعتقادات و ارزش های مختلفی در مورد خودشان، دیگران و جهان دارند. به طور مثال، کودکان، با دانستن آن که نباید روی دیوار نقاشی بکشند، متولد نمی شوند، بلکه شیوه های مورد قبول بیان استعدادهای هنری شان را در صورتی که والدین به آن ها بیاموزند که کجا می توانند نقاشی کشیده یا بنویسند، آن ها را در آن حال که از دستور العمل ها پیروی می کنند، تشویق نمایند و پیامدهای شکستن قانون را برای آن ها مشخص نمایند، یاد می گیرند.
والدین می توانند با حفظ خویشتن داری از خطرات استفاده از خشونت به هر شکلی، تهدید یا کتک، اجتناب کنند. فریاد و کتک، شکل های مختلف خشونت است که به کودک می آموزند استفاده از ترس و درد در مورد دیگران، راهی برای کنترل رفتار آنان است.
خواندن کتاب حاضر به والدینی توصیه می شود که مایلند با ناسازگاری های کودک خود به آرامی و نه با خشونت برخورد نمایند. این کتاب مجموعه ایست از اصول عملی و راهبردهای ملموس برای پاسخ به مشکلات بچه داری (پرخاشگری ،کم رویی،دروغگویی ،بیش فعالی،کم خوابی ،کنجکاوی ، حسادت ،بد زبانی ،کم اشتهایی ،پر خوری ، لجبازی ،خود سری و ... )در سراسر جهان که والدین هر روزه با آن روبه رو هستند .
در کتاب "تربیت کودک بدون فریاد یا کتک" والدین می آموزند که چطور در مقابل مشکلات تربیتی با آرامش، منطق و شیوه هایی تأثیر گذار و بدون فریاد یا کتک. واکنش نشان دهند. و به آنها کمک می شود تا والدینی منضبط باشند و بتوانند خود را حالی که کودکشان کنترلش را از دست می دهد، کنترل کنند. والدین می توانند با حفظ خویشتن داری از خطرات استفاده از خشونت به هر شکلی، تهدید یا کتک، اجتناب کنند. فریاد و کتک، شکل های مختلف خشونت است که به کودک می آموزند استفاده از ترس و درد در مورد دیگران، راهی برای کنترل رفتار آنان است.
رویکرد این کتاب تربیت با آموزش به جای تنبیه است و اصول حل مشکل و استراتژی تربیتی در این کتاب مبتنی بر روان شناسی رفتار است که به مطالعه رفتار کودکان در موقعیت های واقعی – خانه، مدرسه و زمین بازی - پرداخته است.
نویسنده:جری وایکف - باربارا.سی.اونل
مترجم:زهره جواهری
از:http://piran1.blogfa.com/post-768.aspx
وباتشکر از :http://www.mina1379.blogfa.com/