مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

قیصر امین پور

قطار می رود      تو می روی      تمام ایستگاه می رود        و من چقدر ساده ام
که سالهای سال       در انتظار تو        کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان         به نرده های ایستگاه رفته     تکیه داده ام
 

معلم یک کودکستان

معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند . او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید ، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند

فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند . در کیسه بعضی ها 2 ، بعضی ها 3 ، و بعضی ها 5 سیب زمینی بود .

معلم به بچه ها گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند . روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده . به علاوه ، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند . پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند .

معلم از بچه ها پرسید : از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید ؟
بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند .

آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد :

این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید . بوی بد کینه و نفرت ، قلب شما را فاسد می کند و شما آن را به همه جا همراه خود حمل می کنید . حالا که شما بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید :
پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید ؟

کاریکلماتور

گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرنده محبوس است.
گل آفتاب‌گردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند.
مرگ, دستمزد یک عمر زندگی کردن است.
فواره و قوه جاذبه از سر به سر گذاشتن هم سیر نمی شوند.
  آدم تنها.. شنونده ای ندارد.
جاده متروک ، آرامگاه گام هاست.
قلب عمری خون می گرید.
پرنده بلند پرواز قوه جاذبه زمین را پشت سر می گذارد.
وقتی سرم سوت کشید ، سگ دمش را تکان داد.
صدای پای عابر شبگرد هنگام طلوع خورشید غروب می کند.
وقتی از کوه بالا می روم ، کوه از من پائین می آید.

مداد

مردی که مداد درست میکرد مدادی را برداشت تا در جعبه بگذارد،اما قبل از ان به مداد گفت ۵ چیز هست که میخواهم بدانی.قبل از انکه تو را به جهان بیرون بفرستم میخواهم این ۵ چیز را بفهمی و هرگز فراموش نکنی،در این صورت میتوانی بهترین مداد دنیا شوی.

۱ـ کارهای خیلی زیادی از دست تو بر می اید،اما فقط باید در دست یک نفر قرار بگیری تا بتوانی ان کارها را انجام دهی.

۲ـ گاهی تجربه دردناک تراشیده شدن را خواهی داشت،اما برای انکه مداد بهتری شوی باید این درد را تحمل کنی.

۳ـ بسیاری از اشتباهات را میتوانی درست کنی.

۴ـ مهمترین قسمت وجود تو در داخل توست.

۵ـ روی هر سطحی که قرار بگیری باید اثری بر ان از خود جا بگذاری.

مداد فهمید و قول داد فراموش نکند و با هدفی به درون جعبه رفت تا پا به جهان هستی بگذارد.  

 

پروردگارا

پروردگارا مرا ابزار آرامش خویش قرار ده.بگذاردر هر کجا که نفرت است عشق درو کنم .هر جا آسیب است عفو ،

           هر جا شک است ایمان ،

                      هر جا نوامیدی است امید.

                                 هر جا تاریکی است نور

                                       و هر جا غم است سرور.

پروردگار عالم به من لطف کن تا بیشتر در پی تسکین بخشیدن باشم تا آرام شدن

همانطور که می فهمم فهمیده شوم. همانطور که دوست دارم دوست داشته شوم

زیرا دراثر دادن است که دریافت می کنم، دراثربخشیدن است که بخشیده می شوم در مرگ خود است که در زندگی جاویدان متولد می شوم

 

آیا محبوب هستی؟

1-ساعت اول درس به دلیلی منتفی میشود. با وقت بیکاری خود چه کار میکنید؟
الف-این 45 دقیقه را با دوستانم میگذرانم.
ب- دلم میخواهد از وقت برای گردش وپیاده روی استفاده کنم.
ج-جایی در گوشه ای مینشینم و درسی که ضعیف هستم را مطالعه میکنم.
 
2 -از کی تا به حال این لباس را میپوشی؟
الف- دو تا سه ماه است.
ب-فقط امروز! من هر روز مانتوی جدیدی میپوشم.
ج- مدتهای زیادی است.
 
3-چند تا از دوستانت تصمیم میگیرند که برای اولین بار به یک رستوران بروند.اگر از تو بخواهند که با آنها بروی چه میگویی؟
 
الف- خیلی عالیه. همیشه دلم میخواست جدیدترینها را امتحان کنم.
ب- نه. متشکرم. ممکن است از طعم غذاهای آنها خوشم نیاید.
ج- آیا نمیشود از همان غذای خانگی هر روز مان بخوریم؟
 
4 -تعطیلات آخر هفته نه تنهاخسته کننده بوده- بلکه کلی دعواهای خانوادگی هم شد. روز شنبه صبح وقتی به کلاس میروی چه صحبتی میکنی؟
 
الف-پدرت وسط دعوا یک ضرب المثل را وارونه گفت و شما از خنده روده بر شدید.
ب-تعطیلات آخر هفته این دفعه نه خیلی خوب و نه خیلی بد بود.
ج- خانواده عزیزت در حال حاضر با تو کاملا چپ افتاده اند
 
5 - دوستان شما به منظور کمک رسانی به خانواده های نیازمند قرار است خدماتی را انجام دهند –برای فروش کالاها و برنامه ریزی –کمک های ضروری نیاز است. آیا در آن شرکت میکنی؟
 
الف- البته که شرکت میکنم! برای چنین کار خیری انسان باید بی چون وچرا شرکت کند.
ب- خیلی دلم میخواست شرکت کنم اما به خاطر کلاس موسیقی و زبان اصلا وقت ندارم.
ج- چنین کارهایی معمولا خیلی وقت میبرد. حوصله این کارها را ندارم.
 
6 -تو با دوست جدیدی آشنا شده ای و او تو را دعوت میکند که جایی بروید. اگر او از تو بخواهد که کجا با هم برویم یا چه کاری انجام دهیم جواب میدهی:
 
الف- بیا به..... برویم.
ب- خیلی دلم میخواهد به .... بروم.
ج- اصلابرایم فرقی نمیکند.
 
7- در جمع دوستانتان فرد جدیدی وارد میشود که تو از او خوشت می آید. چه کار میکنی تا با او صحبت کنی
الف- با یک حرف خنده دار شروع میکنم و اول از همه متوجه میشوم که اهل شوخی هست یا نه و بعد با او صحبت میکنم.
ب- سعی میکنم از او در مورد کاری که در آن مهارت دارد سوال کنم.
ج- خیلی ساده با او صحبت میکنم مثلا میگویم اسمم چیست و به چه کاری بیشتر علاقمند هستم
.
 
8 -آیا در خودت این شجاعت را میبینی که به یک کشور خارجی بروی و در آنجا درس بخوانی؟
الف- این که دیگر سوال ندارد. کی میتوانم بروم.
ب- اول باید با آرامش کامل تمام جوانب را در نظر بگیرم.
ج- آنقدر در کشور خودم گرفتاری دارم که دیگر این موضوع خود به خود منتفی است.
 
9 - در مورد موضوعی بین دوستان بحث شدیدی میشود. بهترین دوست تو عقیده اش با تو فرق میکند. چه واکنشی نشان میدهی
الف- من نظر خودم را میگویم. حتی اگر دیگر دوستانم این عقیده را نداشته باشند.
ب- سعی میکنم بین نظر او وخودم راه آشتی پیدا کنم.
ج- هیچ چیز نمیگویم. دلم نمی خواهد نزد دیگران بین ما بگومگو شود.
 
10 - در نظر داری برای رفتن به یک مهمانی چیزی بخری که با یک شلوار قشنگ آن را بپوشی و حتی شلوار تو را قشنگ تر نشان دهد. چه چیزی را انتخاب میکنی؟
 
الف- یک بلوز شیک میخرم که کاملا جلب توجه کند.
ب- یک بلوز که کمی گرانتر باشد و مطمئن باشم در تمام مدت سال مد میماند را میخرم.
ج- یک بلوز که تقریبا معمولی و قابل استفاده انتخاب میکنم که در بقیه موارد هم بتوانم بپوشم
.
 
 
برای سوالهایی که پاسخ الف به آنها دادید 1امتیاز- ب 2امتیاز- ج 3امتیاز در نظر بگیرید و امتیازات را با هم جمع بزنید
 
10-16
به احتمال زیاد مسئولیت گروهتان و برنامه ریزی هایی برای تفریحات و جشن های کوچک به عهده شما میباشد. برایتان مشکل است که از عقل خود پیروی نکنید. شما با نشاط و فعال و صادق هستید- به طوریکه با این خصوصیات در دیگران نفوذ میکنید. شما نمی گذارید کسی نا امید شود و نا امیدی برای شما کلمه ای بیگانه است مشخص است که مورد توجه هستید ومشکلی در جلب محبت دیگران نسبت به خودتان ندارید. فقط مواظب باشید که احساس خجالت باعث نشود که توانایی قدرت عمل خود را از دست بدهید. بنابراین همه چیز رو به راه است
 
17-23
وقت آن میرسد که نگذارید دیگران برایتان تصمیم بگیرند و کار انجام دهند. این طور که شما از همه دوری میکنید- تعجبی ندارد که بیشتر اوقات دیگران شما را نادیده بگیرند. حتی اگر هیجان و کنجکاوی باعث شود که شادی و نشاط بیشتری در شما ایجاد کند این کار را بکنید. شما گوشه گیر نیستید. اینگونه احساسات و سستی را از خود دور کنید و کمی بیشتر از درون خود بیرون بیایید.
 
24-30
راستش را بگویید آیا لذت میبرید از اینکه نقش آدمی گوشه گیر را بازی کنید؟ یا با اینکار میخواهید نقابی بر چهره خود بزنید و خودتان را پشت آن پنهان سازید؟ آنها به شما توجه نمیکنند و شما هم نشان میدهید که بی توجهی آنها اصلا برایتان اهمیت ندارد. در واقع دلتان میخواهد که با آنها همکاری کنید اما میترسید که درست از پس آن بر نیایید. این ترس قابل فهم است اما این روش کناره گیری روزبه روز شما را گوشه گیرتر و دور افتاده تر میکند. جرات به خرج بدهید و خودرایی را از پیش بردارید ومسئولیت های جمعی را به عهده بگیرید. حتی اگر در کاری موفق نباشید. این احساس که انسان خودش را در مسئولیتی شریک بداند وبتواند نظر خود را نسبت به مشکلاتی که پیش می آید ابراز کند- به او اعتماد به نفس میدهد و نشان دهنده استقلال شخصیت اوست.
از ترانه ها
 

قوانین موفقیت

  • قانون انگیزه: هرچه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی، خواسته های شما سرچشمه می گیرید. پس برای رسیدن به موفقیت باید انگیزه ها را مشخص کرد  تا  با  یک برنامه ریزی اصولی به هدف رسید.
 
  • قانون انتظار: با اعتماد به نفس، انتظار وقوع چیزی را در جهان پیرامونتان داشته باشید آن چیز به وقع می پیوندد، شما همیشه هماهنگ با انتظاراتتان عمل می کنید و این انتظارات بر رفتار و چگونگی برخورد اطرافیان تاثیر می گذارد.
 
  • قانون تمرکز: هر چیزی که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید در زندگی واقعی شکل گرفته و گسترش پیدا می کند. بنابراین باید فکر خود را روی چیزهایی متمرکز کنید که واقعا طالب آن هستید.
 
  • قانون انتخاب: زندگی ما نتیجه انتخاب های ما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خویش آزاد هستیم. کنترل کامل زندگی و تمامی آن چه برایمان اتفاق می افتد در دست خودمان است.
 
  • قانون مسئولیت: هر چه و هر کجا هستید به خاطر اینکه خودتان اینطور خواسته اید. مسئولیت آن چه هستید، آن چه به دست آورده اید و آن چه که خواهید شد بر عهده خود شماست.
 
  • قانون باور: هر چیز را عمیقا باور داشته باشید به واقعیت تبدیل می شود. شما آنچه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که به عنوان باور انتخاب کرده اید. پس باید باورهای محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید و آن ها را از بین ببرید.
 
  • قانون تاثیر تلاش: همه امیدها، رویاها، آرمان های ما در گرو سخت کوشی است. هرچه بیشتر تلاش کنیم موفقیت بیشتری کسب می کنیم.
 
  • قانون تصمیم: مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است. در زندگی هر جهشی در جهت پیشرفت هنگامی حاصل می شود که در مورد آن تصمیم روشنی گرفته باشیم.
 
  • قانون استقامت: معیار ایمان به خود، توانایی استقامت در برابر سختیها، شکست ها و ناامیدی هاست. استقامت ویژگی اساس موفقیت است. اگر به اندازه کافی استقامت کنیم، طبیعتا سرانجام موفق خواهیم شد.
 
  • قانون صداقت: خوشبختی زمانی به سراغ ما می آید که تصمیم بگیریم هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنیم. همواره باید با آن بهترین بهترین ها که در درون وجودمان وجود دارد صادق باشیم.